غلیواژ. زغن. گوشت ربا. اخاد. خاد. (حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی) : تا نبود چون همای فرخ کرکس همچو نباشد قرین باز خشین پند. فرخی (از حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی). مرحوم دهخدا در این بیت می گویند: ظاهراً خشین صفت باز است و پند تنهابمعنی غلیواژ می باشد. رجوع به پند شود
غلیواژ. زغن. گوشت ربا. اخاد. خاد. (حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی) : تا نبود چون همای فرخ کرکس همچو نباشد قرین باز خشین پند. فرخی (از حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی). مرحوم دهخدا در این بیت می گویند: ظاهراً خشین صفت باز است و پند تنهابمعنی غلیواژ می باشد. رجوع به پند شود
نوعی از علاج زخم که زخم را بدون بستن دوای تر علاج کنند. (غیاث اللغات). مقابل تربند. (آنندراج). رجوع به خشک بند کردن شود: ابر بهاریست ز سرچشمه آب را زخمی که داشت جوی چمن خشک بند شد. سلیم (از آنندراج). وعده لطف و پیام بوسه ای در کار نیست می کند مکتوب خشکی زخم ما را خشک بند. صائب (از آنندراج). نم نماندست در جگر چه علاج خشک بند است چشم تر چه علاج. ظهوری (از آنندراج)
نوعی از علاج زخم که زخم را بدون بستن دوای تر علاج کنند. (غیاث اللغات). مقابل تربند. (آنندراج). رجوع به خشک بند کردن شود: ابر بهاریست ز سرچشمه آب را زخمی که داشت جوی چمن خشک بند شد. سلیم (از آنندراج). وعده لطف و پیام بوسه ای در کار نیست می کند مکتوب خشکی زخم ما را خشک بند. صائب (از آنندراج). نم نماندست در جگر چه علاج خشک بند است چشم تر چه علاج. ظهوری (از آنندراج)